هم فاطمة و ابوها و بعلها و بنوها.
الف مثل حسین .
با تو آغاز میشود این شعر
آخرش هم به یاد و خاطر توست
من برای تو شعر میگویم
چشم هایم دوباره زائر توست
پشت دیوار های جهان
خانه ای هست از گل و خشت
خانه ای با دو کودک و مادر
خانه ای پشت باغ های بهشت
مادری که به ماه می ماند
وقت تسبیح گفتنی آرام
یک ستاره از آسمان که گذشت
کفتری پر زد است از سر بام
وقت رفتن رسید، مادر و اشک
خانه را باز گرد گیری کرد
در تنور صبور نان میپخت
فضه را باز دست گیری کرد
با تنی زخمی از در و کوچه
لب به غم های مرتضی میدوخت
مثل شمعی که شعله ور مانده
شاید آرام و بی صدا میسوخت
دم آخر رسید، مادرمان
وصیت کرد با ادای دو دیِن
اشک هایی که قبل خوابیدن
ببریم پیش بارگاه حسین (ع)1
و حسن (ع) را چگونه باید گفت
دیگر از کوچه ها گذر نکند
باید این جمله را . نمی شد گفت
کاش امشب فقط سفر نکند.
چشم کودک به خواب می رفت از
گریه هایی که بند نمی آمد
بی صدا هق هق حسین آمد
که دگر ماه ما نمی تابد
***
راویان گفته اند روز دهم
یک نفر توی زخم های خودش
گونه اش را به خاک می برد و
با دلی که خون کرده پرش
راضی از دست های گرم تو بود
سجده میکرد راضیا برضاک
واژه ی عشق در تحیر بود
که کسی توی خون، سجده به خاک؟
تشنه لب بود و تشنه لب خوابید
تشنگی ها راه و رسمش بود
با لبی خشک سالیان دراز
کاسه ای آب توی دستش بود
بی خیال خودش مرا می دید
با همین زخم های کوچک من
وقت افطار آب نوشیده است
مادرست او به فکر کودک من2
دست ما را بگیر مادر جان
در سیاهی شب کجا برویم
راهی از کوره راه ما برسان
شاید امشب تا خدا برویم
با تو آغاز میشود این شعر
آخرش هم فقط خاطر توست
بسته ام چشم های خیسم را
اشک هایم دوباره زائر توست
1-نوحو علی الحسین
2-کلهم نور واحده
های ,توست ,تو ,خانه ,ای ,حسین ,خانه ای ,دوباره زائر ,زائر توست ,هایم دوباره ,خاطر توست
درباره این سایت